جامعه یمن را میتوان آمیزهای از هویتهای قبیلهای و اسلامی توصیف کرد که تحولات منطقهای و بینالمللی نیز بر شرایط سیاسی و امنیتی آن تأثير فراوان داشته است. در نتیجه چنین شرایطی، بیداری اسلامی و خیزش مردمی در یمن، با قدرتیابی، رقابت و تنش گروههای اسلامگرا در یمن همراه بوده است.
در آخرین تحولات این کشور، جنبش انصارالله در بیانیهای از تشکیل «کمیته عالی انقلاب» خبر دادهاند و محمد علی الحوثی را رهبر آن کمیته معرفی کردهاند؛ آنها همچنین ضمن انحلال پارلمان، مجموعهای را به نام «شورای ملی» متشکل از 551 عضو تشکیل دادهاند که جایگزین پارلمان خواهد شد. اعضای شورای ریاست جمهوری متشکل از پنج عضو است که در پی استعفای دولت و رییس جمهوری این کشور، کنترل جنبش انصار الله را بر یمن تقویت میکند.
با این وجود به نظر میرسد حوثیها برای ایجاد آرامش، ثبات و امنیت در یمن راه پر فراز و نشیبی پیش رو خواهند داشت. یمن کشوری است با بافتی ساده و در عین حال پیچیده؛ ساده به این علت که فرهنگ غالب در این کشور مبتنی بر قبیلهگرایی و ملزومات خاص جامعه قبیلهای است و پیچیده به این علت که این جامعه به ظاهر ساده، شکافها و گسلهای عمدهای دارد که وحدت آن را با چالشهای اساسی مواجه ساخته و حکمرانی را برای حکمرانان آن بسیار مشکل ساخته است.
این چالشها و شکافها از دو منبع اصلی سرچشمه میگیرند: نخست؛ منابع داخلی، شامل؛ وجود قبیلهگرایی، بافت متفاوت سیاسی- فرهنگی در شمال و جنوب و حضور القاعده.
قبایل، 85 درصد جمعیت یمن را تشکیل میدهند و 168 قبیله در این کشور وجود دارد. در قلب این ساختار اجتماعی قبیلهای هویت اسلامی نیز وجود دارد. از نظر ترکیب مذهبی اکثریت جمعیت یمن یعنی حدود 60 تا 65 درصد جمعیت این کشور عربهای سنی شافعی هستند و 35 تا 40 درصد آن را شیعیان زیدی تشکیل میدهند. احزاب سیاسی در یمن نیز همانند بقیه کشورهای عربی به سه دسته اسلامگرا، ناسیونالیست و چپگرا تقسیم میشوند.
از سوی دیگر گروههاي تروريستي مانند القاعده نيز از طریق تجارت و ازدواج زمینه نزديکي به شيوخ قبايل و کسب وفاداري آنها را فراهم میکنند و گروه افراطی داعش نیز در سه استان جنوبی و مرکزی یمن حضور دارد و رقابت میان این گروهک و القاعده در یمن تشدید شده است. بنابراین همچون دیگر کشورهای خاورمیانه، یمن نیز ترکیبی است از قبایل و گروههایی با گرایشهای مختلف سیاسی و مذهبی و پایگاهی مناسب برای ظهور و بروز گروههای تروریستی.
دوم؛ منابع خارجی شامل؛ دخالتهای آمریکا و عربستان در این کشور؛ شکی نیست که افزایش چشمگیر قدرت شیعیان حوثی طی چندین ماه اخیر، به دست گرفتن کنترل پایتخت و بدل شدن به نیروی تعیینکننده در سیاست یمن، دولتهای منطقهای و فرا منطقهای خصوصاً عربستان سعودی و آمریکا را به شدت نگران خواهد کرد. عربستان سعودی برای حفظ وضعیت موجود تا کنون میلیاردها دلار هزینه کرده است، و بعید به نظر میرسد که در شرایط فعلی حاضر به رها کردن این کشور استراتژیک در همسایگی خود باشد.
در این راستا تجربههای کشور عراق که با مشکلاتی نسبتاً مشابه یمن مواجه بود، نشان میدهد در کشورهایی با ترکیب جمعیتی گوناگون و نفوذپذیر نسبت به دخالتهای خارجی، تنها راه رسیدن به آرامش و ثبات، تأمین حقوق همه گروهها و گرایشها و عدم یکجانبهنگری و خاصنگری است.
با توجه به ساختار اجتماعی جامعه یمن به نظر میرسد چنانکه حوثیها بخواهند دست آمریکا و عربستان را از یمن کوتاه نموده و یک دولت ملی فراگیر و مستقل تشکیل دهند، چارهای جز تقسیم قدرت و سهیم نمودن گروههای مختلف در ارکان قدرت ندارند.
بدیهی است محروم نمودن هر یک از اقوام و گروههای یمنی از قدرت، سبب نزدیکی آنها به گروههای افراطی تروریستی یا همراهی آنها با کشورهای مخالف همسایه شده و سرنوشتی مشابه عراق را برای یمن رقم خواهد زد.
با توجه به اینکه هیچ یک از بازیگران سیاسی مهم در یمن طرفدار تقسیم کشور و یا فراهم کردن زمینه شکلگیری یک «خلافت» خصوصاً به سبک داعشی آن نیستند، میتوان گفت که شرایط بالقوه برای آغاز یک روند سیاسی فراگیر و برگزاری یک انتخابات جدید فراهم است و انجام این مهم نیازمند همدلی گروههای داخلی و همراهی کشورهای منطقهای و فرا منطقهای برای ایجاد ثبات در یمن و خاورمیانه و ایجاد تمرکز برای مقابله با گروههای افراطی همچون داعش است.
* استاد دانشگاه
نظر شما